دانشنامه اسلامی
بازسازی و احیای تفکر دینی، یکی از مقوله هایی است که از گذشته های دور، مورد توجه احیاگران دینی بوده و هست. این مقوله از حیث غایتی که دنبال می کند، امری شریف و ستودنی است؛ چرا که در پی صیانت از دین و دینداری در جوامع دینی است؛ یعنی از آن جا که احیاگری دینی در پی کالبد شکافی دین از حیث شناخت و رفع چالش ها و موانعی است که رشد و بالندگی دین را به مخاطره می اندازد و در واقع حفظ و بازسازی دین را در مقطعی که دچار آسیبها و تحریف هایی در عرصه نظری و عملی می گردد، به عهده دارد، از توجه خاص شرع مقدس برخوردار بوده و امری ضروری می نماید.با یک نگاه تاریخ گرایانه به گذشته درمی یابیم که تاریخ، معرف افراد بزرگی است که در برهه های مختلف به احیای تفکر دینی پرداخته اند. و به گواهی تاریخ، بدون تردید موفقترین احیاگر مسلمان دوره معاصر، بنیانگذار جمهوری اسلامی، حضرت امام خمینی (رحمةالله علیه) است. نوشته حاضر به اصول و مبانی احیای تفکر دینی از نظرگاه این بزرگ مرد الهی می پردازد، اما قبل از پرداختن به این مهم، توجه به نکاتی ضروری است.
فرق اصلاح و احیا
از آن جا که دو اصطلاح مذکور از حیث بار معنایی، در جهت یاری رساندن به دین و تفکر دینی مشترکند، توجه به وجه تمایز آنها به منظور عدم القای در مغالطه، امری بجا و تبیین ماهوی هر یک از آنها خالی از فایده نخواهد بود.
← تعریف اصلاح
اصولا واگذاری امور تخصصی به عنصر غیر متخصص، امری است غیر معقول که پیامدهای جبران ناپذیری را به دنبال دارد. نه تنها آن امر به سر منزل مقصود نمی رسد بلکه چنین گزینشی موجب انحراف و تباهی آن می گردد. احیاگری نیز از این مقوله مستثنی نیست. درک صحیح اصول و مبانی دین، آشنایی کامل به موقعیت زمانی و مکانی احکام، و نیز شبهات و بدعت های زمانه که بر ساحت دین وارد می شود، قدرت تشخیص حقیقت از باطل، از شرایط احیاگری دینی است. احیاگر دینی، زمانی می تواند غبار تحریف را از چهره دین بزداید که به این اصول مسلم متصف باشد و در آن صورت نه تنها احیاگری او امری ممدوح بلکه واجب خواهد بود. حضرت نبی اکرم (صلی الله علیه وآله) می فرمایند:«اذا ظهرت البدع فی امتی لیظهر العالم علمه فمن لم یفعل فعلیه لعنة الله»
کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۱، ص۵۴، دارالکتب الاسلامیه.
...