اجل گردیده

لغت نامه دهخدا

اجل گردیده. [ اَ ج َ گ َ دی دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) اجل گشته. اجل رسیده :
ملک از گفته دلبر خجل شد
اجل گردیده تقصیرش بحل شد.زلالی.

فرهنگ فارسی

( صفت ) اجل گشته اجل رسیده
اجل رسیده
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال فنجان فال فنجان فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال آرزو فال آرزو فال زندگی فال زندگی