ابن عائشه

لغت نامه دهخدا

ابن عائشه. [ اِ ن ُ ءِ ش َ ] ( اِخ ) ابوجعفر محمد، از غیر نژاد عرب ، از موالی قریش. مغنی مشهور. آوازی بغایت دلکش داشت و هرگاه بدو تکلیف خواندن می کردند برمی آشفت یعنی غنا را دون ِ رتبه خویش میشمرد و تنها آنگاه که حسن مثنّی از او تقاضای تغنی می کرد باحترام خاندان او می پذیرفت.
ابن عائشه. [ اِ ن ُ ءِ ش َ ] ( اِخ ) ابراهیم بن محمد، از خاندان عباسی ، در زمان خلافت مأمون با ابراهیم بن مهدی بیعت کرده و از طرف مأمون دستگیر و زندانی شد و چون از حبس گریختن خواست او را گرفته بیاویختند. وفات 210 هَ.ق.

فرهنگ فارسی

از خاندان عباسی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال ارمنی فال ارمنی فال اعداد فال اعداد فال راز فال راز