یعمله

لغت نامه دهخدا

( یعملة ) یعملة. [ ی َ م َ ل َ ] ( ع ص ) مؤنث یعمل. ج ، یعملات. ( منتهی الارب ). ماده شتر برگزیده استوار بر کار. ج ، یعملات. ( ناظم الاطباء ). شترماده قوی. ( یادداشت مؤلف ). آن شتر که کار را شاید. ( مهذب الاسماء ). || ( اِخ ) یعملة یا یوم یعملة؛از روزهای عرب است. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

مونث یعمل شتر ماده قوی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
استخاره کن استخاره کن فال رابطه فال رابطه فال احساس فال احساس فال لنورماند فال لنورماند