یرر

لغت نامه دهخدا

یرر. [ ی َ رَ ] ( ع اِ ) سختی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). سختی و صلابت سنگ. ( ناظم الاطباء ).
یرر. [ ی َ رَ ] ( ع مص ) سخت گردیدن. یر الحجر یرراً؛ سخت گردید سنگ. و در آب و گل و مانند آن گفته نشود و مخصوص است به چیزهای صلب. ( منتهی الارب ). سخت گردیدن سنگ. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

سخت گردیدن سخت گردیدن سنگ
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال احساس فال احساس فال تاروت فال تاروت فال تک نیت فال تک نیت فال کارت فال کارت