کموش

لغت نامه دهخدا

کموش. [ ک َ] ( ع ص ) شاة کموش ؛ گوسپند کوتاه سرپستان یا خردپستان. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).
کموش. [ ک ُ ] ( ص ، اِ ) کومش. مقنی. کاریزکن. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). و رجوع به کومش شود.
کموش. [ ] ( اِخ ) ( قهر و غلبه کننده ) یکی از خدایان موآبیان است که قوم کموش بر آن مسمی بودند.( از قاموس کتاب مقدس ). و رجوع به همین مأخذ شود.

فرهنگ فارسی

کومش . مقنی . کاریز کن

دانشنامه عمومی

کموش ( عبری توراتی: כְּמוֹשׁ ) یک خدای اقوام سامی زبان باستان است که وجودش در عصر آهن ثبت شده است. کموش برترین خدای ایالت کنعانی موأب و خدای سرپرست جمعیت آن، موآبیان، بود که در نتیجه «مردم کموش» نامیده شدند. کموش عمدتاً از کتیبه های موآبی ( نمونه سنگ یادبود موآبی ) و کتاب مقدس عبری تأیید شده است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال فرشتگان فال فرشتگان فال پی ام سی فال پی ام سی فال اوراکل فال اوراکل فال قهوه فال قهوه