کمش

لغت نامه دهخدا

کمش. [ ک َ ] ( ع ص ) مرد تیزرو و سبک و کافی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). مرد سریع. ( از اقرب الموارد ). || اسب خردنره. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). اسب نریان خردنره. ( ناظم الاطباء ). || زن خردپستان. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || مادیان خردپستان.( ناظم الاطباء ). اسب خردپستان. ( از اقرب الموارد ).
کمش. [ ک َ ] ( ع مص ) بریدن اطراف چیزی را به شمشیر. || سپری گردیدن توشه. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || نوعی از بستن پستان ناقه. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). نوعی از بستن پستان ماده شتر. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

بریدن اطراف چیزی را به شمشیر یا سپری گردیدن توشه یا نوعی از بستن پستان ناقه

دانشنامه عمومی

کمش (مجارستان). کِمِش ( به مجاری: Kémes ) یک منطقهٔ مسکونی در مجارستان است که در ناحیه شیکلوش واقع شده است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم