کلهری

لغت نامه دهخدا

کلهری. [ ک َ / ک ِ هََ ] ( اِ ) نوعی از موش باشد بغایت درنده و آن را موش پرنده هم می گویند و در هندوستان بسیار است و آن خط خط می باشد مانند دانه سنجد. دم آن را قلم نقاشی کنند. و با کاف فارسی هم می گویند. ( برهان ). نوعی از موش که بغایت درنده است و آن را موش پرنده نیز گویند. ( ناظم الاطباء ). موش خرما. موش پران. موش پرنده. ( فرهنگ فارسی معین ). مؤلف سراج گوید: این لفظ هندی الاصل است و به کسر اول و فتح دوم و کاف فارسی است و آن را در فارسی موش خرما و موش پرنده و موش پران گویند و فارسی پنداشتن و به کاف تازی گفتن و نوشتن چنین لفظ کمال بی تحقیقی است. ( حاشیه برهان چ معین ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) سنجاب موش پران موش پرنده .

دانشنامه آزاد فارسی

کلهُری (گویش)
از گویش های کُردی که در میان ایل کلهُر، گیلان غرب و اطراف کرمانشاه رواج دارد و به کرمانشاهی بسیار نزدیک است. مصوت ها کلهری عبارت اند از: a و مصوت های مرکب /aw/، /ey/ و /ew/. صامت ها همانند صامت های فارسی است به اضافة /w/ دولبی و i کامی. برخی از تبدیل و تغییرهای آوایی در کلهری عبارت اند از: /o/ به /e/ در bezen «بُز»؛ تبدیل /e/ پایانی به /-a/ در narma «گوشت بدون چربی/نرمه»؛ تبدیل /k/ به /g/ در gena «کَنِه»؛ تبدیل /b/ به /w/ در sawz «سبز». نشانة جمع -an است و در صورتی که حرف آخر مصوت باشد –kan . نشانة نکره پسوند -i است؛ نشانة معرفه -ka، -aka و -yaka است. و اگر اسم مختوم به صامت باشد daraka «درِ معلوم». صفت پس از اسم می آید: dar sawza «در سبز».
50010800
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال حافظ فال حافظ فال پی ام سی فال پی ام سی فال رابطه فال رابطه