لغت نامه دهخدا
کشکوئیه. [ ک َ ئی ی ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان تمین بخش مرکزی شهرستان بندرعباس. واقع در 78 هزارگزی شمال خاوری بندرعباس و 4هزارگزی باختر راه مالرو میناب به احمدی با 899 تن سکنه. آب آن از قنات و محصول آن غلات و خرما و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. بدانجا پاسگاه ژاندارمری است. یک باب دبستان و مرکز تلفن دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).
کشکوئیه. [ ک َ ئی ی ِ ] ( اِخ ) دهی است مرکز دهستان کشکوئیه شهرستان رفسنجان واقع در 37هزارگزی خاور شوسه رفسنجان به یزد با 500 تن سکنه آب آن از دو رشته قنات وراه آن فرعی است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).
کشکوئیه. [ ک َ ئی ی ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان رابر بخش بافت شهرستان سیرجان واقع در 26هزارگزی خاور بافت سر راه مالرو به زنجان به رابر با 159 تن سکنه. آب آن از رودخانه و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).
کشکوئیه. [ ک َئی ی ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان دشت آب بخش بافت شهرستان سیرجان واقع در 30هزارگزی جنوب بافت سر راه فرعی دشت آب به بافت با 100تن سکنه. آب آن از قنات و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).
کشکوئیه. [ ک َ ئی ی ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان بلورد بخش مرکزی شهرستان سیرجان واقع در 54هزارگزی خاور سعیدآباد سر راه فرعی بافت به سیرجان. آب آن از قنات و راه آن مالرو است.مزارع مارون و مورزنگی جزء این ده است و ساکنان از طایفه بچاقچی اند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).
کشکوئیه. [ ک َ ئی ی ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان سبلوئیه بخش زرند شهرستان کرمان واقع در 30هزارگزی جنوب باختری زرند و 18هزارگزی خاور راه مالرو زرند به رفسنجان. آب آن از قنات و راه آن مالرو می باشد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).