لغت نامه دهخدا ژیگولو. [ گ ُ ل ُ ] ( فرانسوی ، ص ، اِ ) مرد خودآراکه پیوسته در لهو و لعب و مجالس رقص وقت بگذراند.
فرهنگ فارسی کلمه ای فرانسوی به معنی جوان ظریف و خوشگذرانجوانی که پیوسته در مجالس لهو لعب و رقص حضور یابد و وقت خود را به بطالت گذراند .