ژوژه

لغت نامه دهخدا

ژوژه. [ ژَ / ژِ ] ( اِ )ژوژ. کوله. خارپشت. ( برهان ). رجوع به ژوژ و کوله شود. ژوژه که هیئت باستانی آن ژوژک است در تفسیر پهلوی ( زند ) کتاب وندیداد دوژک است که به ژوژک گردانیده شده و مراد از آن اطلاقی است که مردم زشت گفتار ( بدزبان ) به ونگهاپر، سگ ترسو و بلندپوزه کرده اند. ژوژه یا «ژوژه خارپشت » که جانوری است دشمن مور و مار و ایرانیان کشتن آنها و همه جانوران زیان بخش ( خرفستران ) رانیک میدانستند بسیار گرامی و ارجمند بوده است. در نامه پهلوی بندهش در فصل 14 فقره 19 دَه جنس سگ برشمرده شده و در میان آنها از ژوژه نیز نام برده است وگوید آن را خارپشت خوانند. در فصل 19 همین نامه در فقره 29 آمده : ژوژه که خارپشت خوانند دشمن مور دانه کش است چنانکه گویند ژوژه در سوراخ مور که بشاشد هزار مور بکشد. در نامه دیگر پهلوی بنام شایست نشایست فصل 1 فقره 31 و فصل 12 فقره 20 همین مطلب بندهش یاد شده است و نیز میگوید: و هرکه در سر راه خود ژوژه بیند باید برگیرد و به جائی برد که از آسیب برکنار باشد. ( فرهنگ ایران باستان تألیف پورداود ص 213 ).

فرهنگ معین

(ژَ یا ژِ ) (اِ. ) خارپشت .

فرهنگ عمید

خارپشت، جوجه تیغی.

فرهنگ فارسی

ژوژک، ژوژ: خارپشت، جوجه تیغی
خارپشت

ویکی واژه

خارپشت.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال میلادی فال میلادی فال ماهجونگ فال ماهجونگ