چالکی

لغت نامه دهخدا

چالکی. ( اِخ ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: «قریه ای است اربابی از قرای استرآباد که اراضیش از آب دو رشته قنات مشروب میشود و نیز از رود بارسدن که مشهور به رودخانه شصت کلاته است قریب یک سنگ آب سهم دارد و جمعیتش 182 تن میباشد». ( از مرآت البلدان ج 4 ص 78 ).
چالکی. ( اِخ ) دهی است از دهستان مزرج بخش حومه شهرستان قوچان که در 6 هزارگزی شمال خاور قوچان و 7 هزارگزی خاور شوسه عمومی قوچان به باجگیران واقع شده. کوهستانی و معتدل است و 345 تن سکنه مخلوط از ترک و کرد و فارس دارد. آبش از رود اترک و محصولش غلات ، تریاک و میوجات است. شغل اهالی زراعت میباشد و راهی فرعی به جاده شوسه دارد. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9 ). و مؤلف مرآت البلدان ذیل «چالکی » نویسد: «... و از قراری که در سفرنامه خراسان همایونی مسطور است «چالکی » یکی از قرای آباد مابین منزل علی آباد و قوچان است که در جانب یمین جاده در جلگه آباد خوش آب و هوای حاصلخیزی واقع است ». ( از مرآت البلدان ج 4 ص 78 ) و ظاهراً این چالکی با آنکه در فرهنگ جغرافیائی آمده یکی است.
چالکی. ( اِخ ) دهی است از دهستان سدن رستاق بخش مرکزی شهرستان گرگان که در 11 هزارگزی باختر گرگان واقع شده.دشتی است معتدل و مرطوب و مالاریائی که 215 تن سکنه دارد. آبش از قنات و محصولش برنج ، غلات ، لبنیات و توتون سیگار میباشد. شغل اهالی زراعت و گله داری است و صنایع دستی زنان بافتن پارچه های نخی و کرباس است و راهش مالرو میباشد. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3 ).
چالکی. ( اِخ ) دهی است از بخش ایزه شهرستان اهواز که در 15 هزارگزی باختر ایزه واقع شده. جلگه ای است گرمسیر و 117 تن سکنه دارد. آبش از چاه و قنات و محصولش غلات و تریاک و حبوبات است و شغل اهالی زراعت و گله داری میباشد. صنایع دستی زنان کرباس بافی وراهش مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6 ).

فرهنگ فارسی

دهی است از بخش ایزه شهرستان اهواز
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تماس فال تماس فال ابجد فال ابجد فال رابطه فال رابطه فال مکعب فال مکعب