پرنخوت

لغت نامه دهخدا

پرنخوت. [ پ ُ ن َ وَ ] ( ص مرکب ) پرناز. پرتکبر.

فرهنگ عمید

۱. پُرناز.
۲. پرغرور، متکبر، خودخواه.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم