وگال

لغت نامه دهخدا

وگال. [ وُ ] ( اِ ) زغال. زغال است که انگشت باشد. ( برهان ).اما کلمه دگرگون شده زگال است. رجوع به زگال شود.

فرهنگ فارسی

زغال زغال است که انگشت باشد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال زندگی فال زندگی فال انبیا فال انبیا فال اعداد فال اعداد فال سنجش فال سنجش