وغن

لغت نامه دهخدا

وغن. [ وَ غ َ ] ( اِ ) بازوبند. ( فرهنگ اسدی ). در فرهنگ اسدی لغت غن به معنی دستاورنجن آمده با شاهدی از شاعری که نامش معلوم نیست ، و می نماید که حرف واو در آغاز کلمه زاید باشد. رجوع به غن شود.

فرهنگ فارسی

باز و بند در فرهنگ اسدی لغت غن بمعنی دستاور نجن آمده با شاهدی از شاعری که نامش معلوم نیست و می نماید که حرف واو در آغاز کلمه زاید باشد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال انبیا فال انبیا فال ارمنی فال ارمنی فال تاروت فال تاروت فال میلادی فال میلادی