وساعه

لغت نامه دهخدا

( وساعة ) وساعة. [ وَ ع َ ] ( ع مص ) سَعَة. فراخ گام و ذراع و گرامی نژاد گردیدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). فراخ گام شدن ستور. ( دهار ) ( المصادر زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ). || فراخ گردیدن جای. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

سعه فراخ گام و ذراع و گرامی نژاد گردیدن فراخ گردیدن جای
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال فرشتگان فال فرشتگان فال احساس فال احساس فال اوراکل فال اوراکل