ورغن

لغت نامه دهخدا

ورغن. [ وَ غ َ ] ( اِ ) آماس بی درد و هر برآمدگی گرد و مدوری که در اندام آدمی پدید آید. ( ناظم الاطباء ). رجوع به ورغا شود.

فرهنگ فارسی

آماس بی درد و هر بر آمدگی گرد و مدوری که در اندام آدمی پدید آید
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال چای فال چای فال تاروت فال تاروت فال لنورماند فال لنورماند فال ابجد فال ابجد