کشیدن، برکشیدن، بیرون کشیدن، برآوردن. * برهنجیدن: (مصدر متعدی ) [قدیمی] کشیدن، گستردن: چنان که مرغ هوا پر و بال بر هنجد / تو بر خلایق بر پر مردمی بر هنج (ابوشکور: شاعران بی دیوان: ۸۴ ).
فرهنگ فارسی
کشیدن، برکشیدن، بیرون کشیدن، امربه هنجیدن ( مصدر ) ۱- بیرون کشیدن بر آوردن . ۲ - عزم کردن آهنگ کاری کردن .