همط

لغت نامه دهخدا

همط.[ هََ ] ( ع مص ) ستم کردن. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || سخت زدن. || پاسپر کردن. ( منتهی الارب ). || بی اندازه گرفتن. || بی باکانه سخن گفتن و خوردن. || به غضب و ستم گرفتن آب و جز آن را. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || حق را به باطل آمیختن. ( منتهی الارب ). || ضبط کردن. ( اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

ستم کردن سخت زدن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال قهوه فال قهوه فال تخمین زمان فال تخمین زمان استخاره کن استخاره کن فال تاروت فال تاروت