هتو

لغت نامه دهخدا

هتو. [ هََ ت ْوْ ] ( ع مص ) شکستن چیزی را در زیر پای ؛ هَتَوْتُه ُ هتواً؛ شکستم او را زیرپای. ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( معجم متن اللغة ). || گرسنگی. ( شمس اللغات ).

فرهنگ فارسی

شکستن چیزی را در زیر پای گرسنگی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال لنورماند فال لنورماند فال تاروت فال تاروت فال سنجش فال سنجش فال تک نیت فال تک نیت