نهضت ترجمه در عهد خلفای عباسی

دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] پس از آن که اوج دوران فتوح فروکش کرد و قلمرو حکومت اسلامی ثبات یافت و مسلمانان از تدوین اساسی علوم اسلامی فراغتی نسبی یافتند، در پرتو اهتمام و سیاست های تشویقی برخی از خلفای عباسی با استفاده از ثروت های کلان بیت المال، توجه جامعه مسلمانان رفته رفته به سوی علوم و صنایعی جلب شد که عمدتاً در اختیار تمدن های غیرمسلمان قرار داشت. منبع اصلی این توجه آیات قرآن و احادیث بسیاری بود که مؤمنان را به کسب علم و فن ترغیب می کرد.
آنچه بیش از همه در فراهم آوردن شرایط این حرکت اهمیت داشت فتوح مسلمانان و به ویژه استیلای آنان بر سراسر قلمرو ساسانیان و بخش هایی از امپراتوری روم شرقی بود. این سرزمین ها هر یک فرهنگ و تمدنی دیرپا داشتند، افزون بر آن که در هزاره قبل از این، با لشکرکشی اسکندر مقدونی کم و بیش یونانی مآبی نیز در میانشان رسوخ کرده بود.
فاتحان مسلمان از سرزمین های مغلوب قلمرو یکپارچه ای ساختند و در کنار دیگر فرهنگ ها با یونانی مآبان دور و نزدیک نیز مبادله و مشارکت فرهنگی جدیدی را تجربه کردند. در مدتی کوتاه، اشتیاق و فعالیت حکام، اندیشمندان و دوستداران دانش در جهان اسلام چنان بالا گرفت که بعدها آن دوره را «عصر نهضت ترجمه» نام نهادند.
این نهضت، اگرچه در عصر بنی امیه آغاز شد، تأثیر اصلی خود را در عصر بنی عباس برجای گذاشت. بیشتر مطالب ترجمه شده در عهد بنی امیه، اسناد اداری، دیوانی، سیاسی و بازرگانی بود که به اقتضا و ضرورت ارتباط بین حکام جدید و اتباع غیرعرب زبان ترجمه شد و حتی متونی را که می توان آنها را فرهنگی نامید نیز به ضرورت نظامی یا اداری ترجمه شده بود.
نهضت ترجمه آگاهانه ای که آثار تاریخی و اجتماعی و فرهنگی عمیق و دامنه داری از خود برجای گذاشت با ظهور نخستین خلفای عباسی آغاز شد. این نهضت علمی بیش از دو سده تداوم یافت. به ویژه از زمان حکومت منصور، دومین خلیفه عباسی (حک: 158-/136 ق)، اقدامات مهمی در زمینه ترجمه علوم بیگانگان به دو روش تحت اللفظی و معنایی صورت گرفت. در این دوره، نخستین ترجمه ها از فارسی به عربی بود.
مترجمان این آثار معمولاً زرتشتی زادگانی نومسلمان بودند. ترجمه چند کتاب ادبی از جمله کلیله و دمنه بدست عبداللَّه بن مقفع، نویسنده ایرانی (م 141 ق) از آن جمله است. طی دوره های بعد، مترجمان اسلامی در فنون ترجمه تبحر بیشتری یافتند و بر اساس تجربه ای که در این راه یافتند آثاری از زبان های سریانی و یونانی به عربی ترجمه کردند.
در این دوره، حنین بن اسحاق، مشهور به شیخ المترجمین، پزشک حاذق نسطوری مذهب که به زبان های یونانی و سریانی و عربی و پهلوی تسلط داشت، نخستین مترجمی بود که گروهی را گرد آورد و به کار ترجمه نظم بخشید. از جمله شاگردان او در ترجمه فرزندش اسحاق و خواهرزاده اش حُبیش بن اعسم بودند. حنین همچنین ترجمه های بسیاری از مترجمان دیگری را با اصل متن آنها مقابله و اصلاح می کرد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم