نذالت

لغت نامه دهخدا

نذالت. [ ن َ ل َ ] ( ع مص ) رذالت. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به نذالة شود.
نذالة. [ ن َ ل َ ] ( ع مص ) فرومایه گردیدن. کمینه گردیدن. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). خسیس شدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). نُذولة. ( منتهی الارب ). پست شدن. نذالت. || فرومایه بودن در دین یا تبار. ( از المنجد ).

فرهنگ معین

(نَ لَ ) [ ع . نذالة ] (اِمص . ) فرومایگی ، پستی .

فرهنگ عمید

فرومایگی، ناکسی، خواری.

ویکی واژه

فرومایگی، پستی.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
استخاره کن استخاره کن فال نخود فال نخود فال احساس فال احساس فال مارگاریتا فال مارگاریتا