معصار

لغت نامه دهخدا

معصار. [ م ِ ] ( ع اِ )آنچه در آن چیزی دارند تا فشارده شود. ( منتهی الارب )( آنندراج ). آلتی که در آن چیزی گذارند و بفشرند. ج ،معاصیر. ( ناظم الاطباء ). آنچه در آن چیزی قرار دهند و بفشارند تا آب آن گرفته شود. ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ معین

(مِ ) [ ع . ] (اِ. ) آلتی است که به وسیلة آن میوه و مانند آن را گذارند و فشار دهند تا عصارة آن استخراج گردد.

ویکی واژه

آلتی است که به وسیلة آن میوه و مانند آن را گذارند و فشار دهند تا عصارة آن استخراج گردد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم