مرتل

لغت نامه دهخدا

مرتل. [ م ُ رَت ْ ت َ ] ( ع ص ) ضد مُعجّل. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). رجوع به ترتیل شود.
مرتل. [ م ُ رَت ْ ت ِ ] ( ع ص ) هموار و آرمیده و پیدا خواننده. ( آنندراج ). کسی که هموار و آرمیده وهویدا می خواند. ( ناظم الاطباء ). نعت فاعلی است از ترتیل به معنی تأنی در تلاوت و شمرده خواندن. رجوع به ترتیل شود. || آواز خوشنوا. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

هموار و آرمیده خواننده
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم