قشقرق

لغت نامه دهخدا

قشقرق. [ ق ِ ق ِرِ ] ( ترکی ، اِ ) قشقره. هیاهو و جاروجنجال سخت. دادو فریاد خاصه میان زنان. هیاهوی بسیار از جماعتی.

فرهنگ معین

(قِ قِ رِ ) [ تر. ] (اِ. ) (عا. ) جار و جنجال ، داد و فریاد.

فرهنگ فارسی

( اسم ) جار و جنجال داد و فریاد . یا قشقرق بر پا کردن . جنجال کردن داد و فریاد کردن .یا قشقرق راه انداختن . جنجال بر پا کردن الم شنگه راه انداختن .

ویکی واژه

(عا.)
جار و جنجال، داد و فریاد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم