قراولی

لغت نامه دهخدا

قراولی. [ ق َ وُ ] ( حامص ) نگهبانی. محارست. محافظت. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

نگهبانی محارست
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال احساس فال احساس فال تاروت فال تاروت فال مکعب فال مکعب فال ماهجونگ فال ماهجونگ