سایه برداشتن

لغت نامه دهخدا

سایه برداشتن. [ ی َ /ی ِ ب َ ت َ ] ( مص مرکب ) سایه خود را از سر کسی برداشتن. عنایت و توجه به کسی یا شخصی نداشتن :
نوع تقصیری تواند بود ای سلطان فسق
تا بیک ره سایه لطف از گدا برداشتن.سعدی ( طیبات ).رجوع به سایه شود.

فرهنگ فارسی

سایه خود را از سر کسی برداشتن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال چای فال چای فال مکعب فال مکعب فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال کارت فال کارت