داغ دیدن

لغت نامه دهخدا

داغ دیدن. [ دَ ] ( مص مرکب )مردن کسان و خویشان خاصه فرزند. مرگ فرزند یا دیگر اقربا دیدن. مردن عزیزی چون فرزند یا برادر و امثال آن. مصاب شدن بمرگ فرزندی یا خویشی. داغ فرزند دیدن.بمصیبت مرگ فرزند دچار شدن. مصاب بمرگ فرزند شدن.

فرهنگ معین

(دَ ) (مص ل . ) مصیبت دیدن ، سوگوار شدن .

فرهنگ فارسی

( مصدر ) مرگ عزیزی را دیدن از فوت خویشاوندی غصه دار شدن .

ویکی واژه

مصیبت دیدن، سوگوار شدن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ای چینگ فال ای چینگ فال قهوه فال قهوه فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال تماس فال تماس