بتازه

لغت نامه دهخدا

بتازه. [ ب ِ زَ / زِ ] ( ق مرکب ) دیگربار. دگربار. بتازگی. ( آنندراج ). از سر نو. مستحدثاً :
بفروختم بغم دل از غم خریده را
رفتم بتازه این ره صد ره بریده را.واله هروی.خطش بتازه باعث ناز و نیاز شد
کوتاه کرد زلف و شکایت دراز شد.سلیم.

فرهنگ فارسی

دیگر بار بتازگی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال کارت فال کارت فال شمع فال شمع فال اعداد فال اعداد فال چوب فال چوب