ماست بند

لغت نامه دهخدا

ماست بند. [ ب َ ] ( نف مرکب ) کسی که ماست می سازد و شیر را ماست می کند. ( ناظم الاطباء ). کسی که مایه ماست را به شیر زندتا ماست ببندد. آنکه ماست کند از شیر. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) : یک صباحی بوقت ، شاگرد ماست بندی از در مدرسه بابا می گذشته و ظرفی ماست داشته. ( مزارات کرمان ص 41، یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
نبندد لب از جستجوی پنیر
دهد ماست بندش اگر جوی شیر.ملاطغرا ( از آنندراج ذیل ماست ).

فرهنگ عمید

کسی که ماست مایه بزند، کسی که ماست درست می کند.

فرهنگ فارسی

کسی که مای. ماست رابشیر زند تا ماست ببندد آنکه از شیرماست و کره درست کند : نبندد لب از جستجوی پنیر دهد ماست بندش اگر جوی شیر . ( ملاطغرا آنند . )
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم