دهویه

لغت نامه دهخدا

( دهویة ) دهویة. [ دَهَْ وی ی َ ] ( ع ص ) داهیة دهویة. مبالغه بلای سخت. ( منتهی الارب ). به طور مبالغه بلای سخت. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). و رجوع به دهواء شود.
دهویه. [ دَ ی َ] ( معرب ، اِ ) این کلمه در عصر ساسانیان و نیز در قرنهای اول اسلام معمول بوده است و «ده یوده » ظاهراً مصحف آن است به معنی ده یک و عشر. ( از ذیل برهان چ معین ) : فقال [ مردانشاه ] له [ لابی صالح سجستانی ] کیف تصنع بدهویه و ششویه [ عند نقل الدیوان عن الفارسیة الی العربیة ] قال اکتب عشراً و نصف عشر. ( الفهرست ابن ندیم چ مصر ص 338 ). و رجوع به ششویه شود.
دهویه. [ دِ ی ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان رونیز جنگل بخش مرکزی شهرستان فسا. واقع در 36هزارگزی شمال فسا با 285 تن سکنه. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7 ).

دانشنامه عمومی

دهویه (بخش مرکزی استهبان). دهویه ، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان استهبان در استان فارس ایران است.
این روستا دارای ۱۴۸خانوار می باشد. دهویه ۴۵۴ نفر جمعیت دارد. این روستا دارای یکی از جذابه های گردشگری شهرستان استهبان نیز می باشد
دهویه (رونیز). دهویه یک روستا در ایران است که در دهستان رونیز شهرستان استهبان واقع شده است. دهویه ۶۰۴ نفر جمعیت دارد.
دهویه (نی ریز). دهویه یک روستا در ایران است که در استان فارس واقع شده است. دهویه ۸۸ نفر جمعیت دارد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم