بی مالی

لغت نامه دهخدا

بی مالی. ( ص مرکب ) فقر. نداشتن ثروت و مال. تهیدستی. ناداری :
شد ز بی مکسبی و بی مالی
ملک شه از مؤدیان خالی.نظامی.

فرهنگ فارسی

فقر . نداشتن ثروت و مال . تهیدستی . ناداری .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم