عمواوغلی

لغت نامه دهخدا

عمواوغلی. [ ع َ اُغ ْ ] ( اِ مرکب ) ( از: عمو، عم عربی + اوغل ترکی ، پسر + یاء نسبت ) پسرعمو. پسرعم. و در تداول فارسی زبانان ، غالباً عَمقُلی و عموغلی تلفظ شود.
عمواوغلی. [ ع َ اُغ ْ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان چهاراویماق بخش قره آغاج شهرستان مراغه. 496 تن سکنه دارد.آب آن از رودخانه. محصول آن غلات ، نخود و زردآلو است. این ده در دو محل بفاصله 4 کیلومتر بنام عمواوغلی بالا و عمواوغلی پایین قرار دارد و سکنه عمواوغلی پایین 230 تن است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4 ).

فرهنگ فارسی

ده از دهستان چهار اویماق بخش قره آغاج شهرستان مراغه
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم