صف النعال

لغت نامه دهخدا

صف النعال. [ ص َف ْ فُن ْ ن ِ ] ( ع اِ مرکب ) صف آخرین که بجانب بیرون باشد، که اهل مجلس متصل آن نعلین از پا گذارند. ( آنندراج ). آنجا که مردمان کفش و نعلین از پا بیرون آورند و درون روند :
صف پیشین شیعیان حیدرند
جزکه شیعت ، دیگران صف النعال.ناصرخسرو.به صف النعال فقیهان نشینم
که در صدر شاهان نماند انتفاعی.خاقانی.و رجوع به صف نعال شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) آنجا که مردم کفش و نعلین از پا بیرون آوردند و بدون اطاق بدرون روند کفش کن : به صف النعال فقهیان نشینم که در صدر شاهان نماند انتفاعی . ( خاقانی )
صف آخرین که بجانب بیرون باشد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال چای فال چای فال تک نیت فال تک نیت فال چوب فال چوب