شعله روی

لغت نامه دهخدا

شعله روی. [ ش ُ ل َ / ل ِ ]( ص مرکب ) شعله رخ. تابنده روی. ( ناظم الاطباء ). شعله دیدار. شعله رخسار. ( آنندراج ). و رجوع به شعله رخ شود.

فرهنگ فارسی

شعله رخ تابنده روی شعله دیدار
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ای چینگ فال ای چینگ فال ارمنی فال ارمنی فال احساس فال احساس فال تاروت فال تاروت