خط بریده. [ خ َطْ طِ ب ُ دَ/ دِ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) حروف بریده که بر کاغذ دیگر وصل کنند. خط ببریده. ( آنندراج ) : چون نامه نویسم بسوی سیمین بر هر حرف شود آتش و هر نقطه شرر در نامه ز بس که جای حرفم سوزد مانند خط بریده آید بنظر.نظام دستغیب ( از آنندراج ).ز گرمی جامه ام هر جا رسیده تهی گردیده چون خط بریده.میر یحیی شیرازی ( از آنندراج ).