خدابین

لغت نامه دهخدا

خدابین. [ خ ُ ] ( نف مرکب ) آنکه در کارها به خدا توجه دارد. متوجه بحق. مقابل خودبین. خداشناس :
مبین در خود که خودبین را نظر نیست
خدابین شو که خود دیدن هنر نیست.نظامی.خدابین شو که پیش اهل بینش
تنک باشد حجاب آفرینش.نظامی.- امثال :
هیچ خودبین خدابین نبود.

فرهنگ فارسی

( صفت ) آنکه در اعمال و رفتار خود متوجه خدا باشد .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم