جرح و تعدیل
فرهنگ فارسی
دانشنامه اسلامی
جَرح ، از باب فَعَلَ یفعَلُ، معانی لغوی متعددی دارد که از آن جمله زخم بدنی ، زخم زبان (طعنه ) و کسب و اکتساب است.
جَرح در قرآن
در قرآن، جُرْح (جمعِ آن جُروح )، به معنای زخم با سلاح و جَرْحَ و اِجْتراح ، به معنای اکتساب، به کار رفته است.
مجروح در علم حدیث
در اصطلاح علوم حدیث ، مجروح (اسم مفعول ) نوعی وصف برای شاهد و راوی است که وقتی به آن موصوف شود، نشان دهنده عادل نبودن او است و در نتیجه به قول وی نمی توان عمل کرد.
جَرح در علم رجال
...
[ویکی شیعه] جرح و تعدیل، شاخه ای از علوم حدیث و اصطلاحی در آن است که ناظر به ارزیابی وثاقت و عدم وثاقت راویان (و به تبع آن پذیرفتن یا نپذیرفتن احادیث آنان) و معیارهای آن است. فهم معانی کتاب و سنّت، که به کمک آثار و احادیث صحیح حاصل می شود، به جرح و تعدیل وابسته است، زیرا شناخت آثار و اخبار صحیح و سقیم منوط به شناخت میزان وثاقت راویان احادیث است.
جَرح، از باب فَعَلَ یفعَلُ، معانی لغوی متعددی دارد که از آن جمله زخم بدنی، زخم زبان (طعنه) و کسب و اکتساب است . در قرآن جُرْح (جمعِ آن جُروح) به معنای زخم با سلاح و جَرْحَ و اِجْتراح به معنای اکتساب به کار رفته است .
تعدیل، مصدر باب تفعیل، از ریشه عَدْل (ضد ظلم و جور) است. عدَّل، به معنای اقامه به کار می رود؛ یعنی، راست کردن چیزی که منحرف و کج شده است .
[ویکی اهل البیت] «جرح و تعدیل» یکی از اصطلاحالات حدیثی است. جرح به معنای بیان کلماتی در مورد شخص است که موجب عدم وثوق به روایت اوست.در مقابل «جرح»، «تعدیل» قرار دارد که به معنی موثق و عادل دانستن راوی حدیث می باشد.
«جرح» در لغت یعنی عیب کردن، نقصان وارد آوردن است به کسی است.
و در اصطلاح فقها اظهار کردن فسق شاهد باشد. و کسی را «مجروح» گویند که اعتباری به قول و فعل او نباشد از جهت سهل انگاری و مسامحه در انجام احکام.
در اصطلاح حدیث گویند: راوی باید «مجروح» نباشد یعنی کلماتی که جرح است در باره وی گفته نشده باشد و بلکه باید در باره او کلماتی که مدح است گفته شده باشد.در مقابل «جرح»، «تعدیل» قرار دارد که به معنی موثق و عادل دانستن راوی حدیث می باشد.
در اصول رشاد در مورد جرح و تعدیل آمده است:
«هرگاه راوی مشتهر به تقوی و یا متهم به فساد اخلاق باشد، همین اشتهار برای قبول یا رد روایت وی کافی است؛ ولی اگر خصوصیات اخلاقی وی بر اهل حدیث مجهول باشد در این صورت از عدول مطلعین در باره وی اختبار می شود، چنانچه مطلعین وی را تعدیل کردند حدیثش مقبول و اگر جرح کردند مطرود میگردد.»
در «جرح و تعدیل» لازم است که «جارح» و «مُزَکِّی» عادل و مطلع بر احوال رجال خبر باشد و از حیث تعداد هم لااقل دو نفر باشند، چرا که تعدیل و یا جرح مانند تزکیه «شاهد» (گواه) است و همانطور که در تزکیه شاهد تعدد مُزَکِّی لازم است همینطور در تعدیل راوی و یا جرح وی نیز تعدد معدّل و جارح لازم می باشد. جرح و تعدیل باید مدلل و مقرون به ذکر سبب باشد یعنی موجبات عدالت و یا ضعف راوی در آنها صریحاً قید گردد، بنابر این تعدیل مطلق و یا جرح بدون ذکر سبب مؤثر نخواهد بود. هرگاه یکی از رواة را عدّه ای جرح و عده ای دیگر تعدیل نمایند، در این صورت قول جارحین مقدم می شود، چه آنکه قول معدل معمولا مبتنی بر عدم مشاهده عمل خلاف از راوی مزبور است؛ لکن قول جارح مبتنی بر مشاهده خلاف از وی می باشد، پس قول دوم که مبتنی بر حس و مشاهده است مقدم خواهد بود.