اختراق

لغت نامه دهخدا

اختراق. [ اِ ت ِ] ( ع مص ) گذشتن. رفتن. || گذشتن باد. || سخت وزیدن باد. بزودی بزیدن باد. ( تاج المصادر بیهقی ). بزودی جستن باد. ( زوزنی ). || اختراق کذب ؛ بربافتن دروغ را. دروغ گفتن. ( تاج المصادر بیهقی ). || دریده شدن و خرقه دوختن.

فرهنگ عمید

۱. دریده شدن، پاره شدن.
۲. گذشتن و رفتن.
۳. از غلاف درآمدن شمشیر.

فرهنگ فارسی

گذشتن رفتن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ابجد فال ابجد فال فنجان فال فنجان فال اعداد فال اعداد فال تک نیت فال تک نیت