بنام ایزد

لغت نامه دهخدا

بنام ایزد. [ ب ِ زَ ] ( ق مرکب ) بنام خداوند واین کلمه را در محل تعجب گویند. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ) ( مجمع الفرس ). بنامیزد. کلمه تعجب است. ( فرهنگ شعوری ). ماشأاﷲ. ( یادداشت مرحوم دهخدا ) :
بنام ایزد شاهنشهی است روزافزون
امید خلق همیدون بدو گرفته قرار.فرخی.ترا ببینم و گویم علیک عین اﷲ
بنام ایزد احسنت زه نکو پسری.سوزنی.از اخلاق پسندیده که داری
بنام ایزد سزاوار پسندی.سوزنی.بنام ایزد احسنت و خه نکوخلقی
ز چشم بد مرسادا بدولت تو گزند.سوزنی.نسب گوئی بنام ایزد ز جمشید
حسب پرسی بحمداﷲ چو خورشید.نظامی.بنام ایزد آراسته پیکری
ز هر گوهر آراسته گوهری.نظامی.جمادی چند دادم جان خریدم
بنام ایزد عجب ارزان خریدم.جامی.رجوع به بنامیزد شود. || بجهت دفع چشم زخم نیز استعمال کنند.چنان که گویند: «نام خدا» چه چست و چالاک است. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به بنامیزد شود. || بجهت قسم نیز گفته می شود. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ). کلمه قسم. ( فرهنگ شعوری ). رجوع به بنامیزد شود.

فرهنگ عمید

در حال تعجب از خوبی و زیبایی چیزی یا کسی و برای دفع چشم زخم گفته می شد، ماشاءاللّه، چشم بد دور، نامِ خدا: خوبت آراست ای غلام ایزد / چشم بد دور خه بنام ایزد (سنائی۲: ۳۸۶ ). &delta، گاهی در شعر مخفف می کنند و بنامیزد می گویند: زهی چابک زهی شیرین بنامیزد بنامیزد / زهی خسرو زهی شیرین بنامیزد بنامیزد (سنائی۲: ۳۸۷ ).

فرهنگ فارسی

بنام خدا ( در مورد تعجب و دفع چشم زخم و قسم گویند ) .
بنام خدا، کلمهای است که درحال تعجب ازخوبی وزیبایی چیزی یاکسی وبرای دفع چشم زخم گفته اند، نام خداهم میگویند
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال کارت فال کارت فال چوب فال چوب فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال مارگاریتا فال مارگاریتا