کمین گرفتن. [ ک َ گ ِ رِ ت َ ] ( مص مرکب ) کمین کردن. ( فرهنگ فارسی معین ) : به لشکر چنین گفت شاه زمین نباید که گیرند هرزه کمین.فردوسی ( از آنندراج ذیل کمین ).و رجوع به کمین کردن شود.
فرهنگ فارسی
( مصدر ) کمین کردن : بلشکر چنین گفت شاه زمین نباید که گیرند هرزه کمین .