کمین گرفتن

لغت نامه دهخدا

کمین گرفتن. [ ک َ گ ِ رِ ت َ ] ( مص مرکب ) کمین کردن. ( فرهنگ فارسی معین ) :
به لشکر چنین گفت شاه زمین
نباید که گیرند هرزه کمین.فردوسی ( از آنندراج ذیل کمین ).و رجوع به کمین کردن شود.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) کمین کردن : بلشکر چنین گفت شاه زمین نباید که گیرند هرزه کمین .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم