واپس دادن

لغت نامه دهخدا

واپس دادن. [ پ َ دَ ] ( مص مرکب ) بازپس دادن. دوباره پس دادن. ( ناظم الاطباء ). رد. رد کردن. مسترد داشتن :
قبا تنگ آید از سروش چمن را
درم واپس دهد سیمش سمن را.نظامی.|| گزاردن. ادا کردن. || توختن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم