ناز و نوز

لغت نامه دهخدا

ناز ونوز. [ زُ ] ( اِ مرکب ، از اتباع ) قر و غربیله. ( یادداشت مؤلف ). ادا و اطوار. رجوع به ناز شود.

فرهنگ معین

(زُ ) (اِمر. ) (عا. ) ادا و اطوار، قر و غمیش .

ویکی واژه

(عا.)
ادا و اطوار، قر و غمیش.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم