سر و کیسه کردن

لغت نامه دهخدا

سر و کیسه کردن. [ س َ رُ س َ / س ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) سرکیسه کردن. ربودن مایعرف کسی به نوعی که چیزی پیش او نماند. مأخذ آن کیسه و تیغ حمامی است که چرک در بدن و مو بر سر نمیگذارد. ( آنندراج ) :
هرچند سرکیسه این طایفه مهر است
کردیم سر و کیسه ولی اهل جهان را.عبدالغنی بیک قبول ( از آنندراج ).|| در تداول عوام ، به نیرنگ وحیلت پولی از کسی گرفتن. تلکه کردن.

فرهنگ معین

(سَ رُ س . کَ دَ ) (مص م . ) (کن . ) با فریب و نیرنگ دارایی کسی را یکباره از دستش ربودن .

فرهنگ فارسی

( مصدر ) با فریب و نیرنگ دارایی کسی را یکباره از دستش ربودن . توضیح : ماخذ این تعبیر تراشیدن سر و کیسه کشیدن بدن در گرمابه است .

ویکی واژه

(کن.)
با فریب و نیرنگ دارایی کسی را یکباره از دستش ربودن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ارمنی فال ارمنی فال تاروت فال تاروت فال تاروت فال تاروت فال آرزو فال آرزو