شولان

لغت نامه دهخدا

شولان. [ ش َ / شُو ] ( اِ ) کمند و آن ریسمانی است بلند. ( برهان ) ( جهانگیری ). تبدیل سولان بمعنی کمند ونردبان است. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). جهانگیری ظاهراً بار نخست این صورت را اختراع کرده و بدان معنی کمند داده و از بیت ذیل به غلط افتاده است :
از این چاه برشو به شولان دانش
به یک سو شو از جوی و از جر عصیان.ناصرخسرو.این کلمه در شعر «به سولان » است با سین مهمله ، تلفظی از سَوَلان ، کوه معروف آذربایجان. ( یادداشت مؤلف ). || چوبی سرکج که بدان دلو به چاه فروبرند و برآرند آب کشی را. ( یادداشت به خط مؤلف ). || شاخه راست. ترکه راست. ترکه راست و خوش اندام. عسلوج. عسلوجة. ( یادداشت مؤلف ).
شولان. [ ش َ وَ ] ( ع مص ) شَول. ( منتهی الارب ). رجوع به شَول شود.

فرهنگ معین

(شَ ) (اِ. ) کمند.

فرهنگ عمید

کمند.

فرهنگ فارسی

( اسم ) کمند .
شول

دانشنامه عمومی

شولان، روستایی از توابع بخش حسن آباد شهرستان اقلید در استان فارس ایران است. مردم این روستا تبار لر بختیاری دارند
این روستا در دهستان حسن آباد قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۹۰، جمعیت آن ۱۰۰۰ نفر ( 2۰۰ خانوار ) بوده است.

ویکی واژه

کمند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم