اجتبار

لغت نامه دهخدا

اجتبار. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) نیکو شدن حال کسی. ( تاج المصادر ) ( زوزنی ). درست و نیکو حال شدن. || توانگر گردیدن. || شکسته بستن. ( منتهی الارب ). شکسته را دربسته شدن [ شاید: درست شدن ]. ( تاج المصادر بیهقی ).

فرهنگ فارسی

نیکو شدن حال کسی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال احساس فال احساس فال سنجش فال سنجش فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال چای فال چای