ابن سراج

لغت نامه دهخدا

ابن سراج. [ اِ ن ُ س َرْ را ] ( اِخ ) ابومحمد جعفربن احمدبن حسین. قاری و حافظ و ادیب و شاعر. صاحب اشعاری نیکوست و او راست : کتاب مصارع العشاق. و از ابوعلی بن شاذان و ابوالقاسم بن شاهین و خلاّ ل و برمکی و جز آنان روایت دارد.
ابن سراج. [ اِ ن ُس َرْ را ] ( اِخ ) محمدبن علی بن عبدالرحمن دمشقی صوفی. او در مائه هشتم هجری میزیسته و کتابی تشویق الارواح و القلوب الی ذکر علام الغیوب داشته که ظاهراً از میان رفته است و جزئی از آن به نام تفّاح الارواح و مفتاح الارباح شامل سرگذشتهای ادبی و اخلاقی موجود است.
ابن سراج. [ اِ ن ُ س ِ ] ( اِخ ) کنیت جمعی از ادبا و نحویین است که در عراق و شام یا مغرب میزیسته اند: 1 - طالب بن محمدبن نشیط شاگرد ابن انباری. 2 - محمدبن حسین بن عبداﷲ. 3 - ابوعبداﷲ محمدبن احمد دمشقی. 4 - ابوالقاسم عبدالرحمن بن قاسم مقری فاسی ( متوفی 619 هَ.ق. ). 5 - ابوبکر محمدبن محمدبن نمیر ( متوفی 743 هَ.ق. ). 6 - ابومروان عبدالملک بن سراج بن عبداﷲ لغوی نحوی قرطبی از نسل سراج بن قره کلابی از اصحاب پیغمبر صلی اﷲعلیه وآله. 7 - ابوالحسین سراج بن عبدالملک استاد ابن بادش فرزند ابومروان مذکور. وبرای تفصیل ترجمه هر یک رجوع به بغیةالوعاة شود.
ابن سراج. [ اِ ن ُ ؟ ] ( اِخ ) قره فضلی محمد، معروف به ابن سراج رومی. صاحب کتاب نخلستان بفارسی که مانند گلستان ساخته. وفات 970 هَ.ق. ( کشف الظنون ).
ابن سراج. [ اِ ن ُ ؟ ] ( اِخ ) ابوبکر محمدبن سری سهل نحوی. شاگرد مبرد و استاد سیرافی و رمانی و جز آنان. یکی از مشاهیر نحات و قراء در مائه سیم و چهارم هجری. از کتب اوست : کتاب الأصول. کتاب الاشتقاق. شرح کتاب سیبویه و صاحب صحاح از آن بسیار نقل کند. کتاب احتجاج القراء للقرائة. کتاب الشعر و الشعراء. کتاب الریاح و الهواء و النار. کتاب الجمل. کتاب المواصلات.کتاب الموجز. وفات او به سال 316 هَ.ق. بوده است.
ابن سراج. [ اِ ن ُ ؟ ] ( اِخ ) ابوبکر محمدبن سعید. از مشاهیر نحات اندلس و از محدثین معروف آنجا. به مصر هجرت کرده و در آنجا بتدریس اشتغال ورزیده است و نیز بسیاحت یمن رفته و مدتی در آنجا اقامت گزیده است. وفات او به سال 359 هَ.ق. است. از کتب اوست : تنبیه الالباب فی فضل الاعراب و تألیفی در عروض و اختصاری از عمده ابن رشیق و غیر آن.
ابن سراج. [ اِ ن ُ س َرْ را ] ( اِخ ) محمدبن ابراهیم بن عبداﷲبن روبیل ، معروف به ابن سراج غرناطی شاعر. متفنن در فنون عدیده و طبیب مبرز. شهرت تألیفات او سبب شد که سلطان محمدبن محمد او را طبیب خاص خویش کرد. ابن سراج طب را نزد ابوجعفر راقوتی مرسی فراگرفت و برایگان فقرا را علاج و ثلث عایدات خویش صرف غذا و دوا و سائر حوائج آنان میکرد. مرگ سلطان محمدبن محمد سبب بدبختی او گشت چه هنگام نزع سلطان محمد از او دستور غذای سلطان پرسیدند و او جوابی به تهکّم گفت و از آن بکنایه این خواست که سلطان بتحریک ولیعهد خویش مسموم شده است ، و این معنی موجب عداوت پادشاه جدید و اعوان او نسبت به ابن سراج گردید و سه سال او را بند کردندو پس از رهائی اموال او مصادره و او خود از غرناطه نفی شد و مدتی دور از وطن بزیست و سپس بازگشت و در آنجا درگذشت. او را کتب بسیار در طب و مفردات بوده است. مولد او به سال 655 هَ.ق. و وفات در سنه 729.

فرهنگ فارسی

صاحب کتاب نخلستان بفارسی که مانند کتاب گلستان ساخته

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] ابن سراج (ابهام زدایی). ابن سراج ممکن است اشاره به اشخاص و شخصیت های ذیل باشد: • ابن سراج ابوالحسین سراج بن عبدالملک، ادیب، شاعر، نحوی ، لغوی و فقیه مالکی عصر ملوک الطوایف در اندلس• ابن سراج عزالدین محمد بن علی قرشی دمشقی، اِبْن ِ سَرّاج ، عزالدین محمد بن علی بن عبدالرحمان قرشی دمشقی (د ۷۴۷ق /۱۳۴۶م )، محدث و صوفی • ابن سراج محمد بن سری، اِبْن سَرّاج، ابوبکر محمد بن سَری بن سهل، نحوی، ادیب و شاعر بغدادی
...
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال لنورماند فال لنورماند فال پی ام سی فال پی ام سی فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال تاروت فال تاروت