شکر داشتن

لغت نامه دهخدا

شکر داشتن. [ ش ُت َ ] ( مص مرکب ) سپاس داشتن. ثنا داشتن. خرسند و خشنود بودن. مقابل گله داشتن و شکوه داشتن :
زلفش نگر دلال دل از من چه پرسی حال دل
زآن زلف پرس احوال دل یا شکر دارد یا گله.خاقانی.نی نی از بخت شکرها دادم
چند شکوی که شوک بی ثمر است.خاقانی.

فرهنگ فارسی

سپاس داشتن ثنا داشتن .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم