خداد

لغت نامه دهخدا

خداد. [ خ ِ ] ( ع اِ ) علامت داغ بر رخسار. ( از متن اللغة )( از ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ). || آلت داغ کردن. ( از مهذب الاسماء ). || ج ِ خَدّ.
خداد. [ خ ِ ] ( اِخ ) نام موضعی است. ( از آنندراج ).
خداد. [ خ ِ / خ َ ] ( ع اِ ) شکاف و گشادگی از زمین . ( از معجم البلدان ) :
ترقی و یرفعها السراب کانها
من عم موثب اوضناک خداد.
از ابوداود که شتر باربری را وصف میکند. ( از معجم البلدان ).

فرهنگ فارسی

شکاف و گشادگی از زمین
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم