توهن

لغت نامه دهخدا

توهن. [ ت َ وَهَْ هَُ ] ( ع م ) سست شدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). یقال : توهن امره ؛ ای ضعف. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || سنگین شدن مرغ از خوردن دانه چنانکه قادر به پرواز نباشد. ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

سست شدن سنگین شدن مرغ از خوردن دانه چنانکه قادر به پرواز نباشد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال حافظ فال حافظ فال ورق فال ورق فال انبیا فال انبیا فال ماهجونگ فال ماهجونگ